آنچه در پی می آید گزارشی است از انواع رسوم اعلام وقت سحر و شیوه های مختلف آن و نگارنده در این گفتار تنها گزارشگر است .
روشهای بیدار شدن در سحر
از قدیم الایام برای بیدارشدن در سحرهای ماه مبارك رمضان و تشخیص وقت دقیق سحر و انجام اعمال مخصوص سحر از وسایل و روشهای گوناگونی استفاده می كردند. بعضی از این روش ها امروزه نیز متداول و برخی منسوخ شده اما شرح یكایك آنها شنیدنی و قابل توجه است.
ماه و مهتاب
از روی تجربه می توان تشخیص داد وقتی ماه به محل معینی در آسمان برسد سحر نزدیك است. همچنین اهالی مناطق مختلف از روی خطوط و زوایایی كه پرتو ماه با یكی از اجزای ساختمان خانه یا چیز ثابتی مثل درخت و تیرك پیدا می كند متوجه می شوند سحر شده است.
ستارگان
بشر از روزگاران كهن با علم نجوم آشنا بوده و از روی ستارگان و كواكب وقت و زمان و سعد و نحس بودن آن را پیش بینی می كرده است. از این روی یكی از متداولترین روشها برای تشخیص سحر از دیر زمان شناختن ستارگان و محل و جای آنها در آسمان بوده است. در غالب شهرها ازجمله درمناطق كویری و جنوبی كشورمان مثل یزد، كرمان وفارس كه صافی آسمان و درخشندگی ستارگانش مشهور است ، اغلب مردم به خصوص پیرمردان و پیرزنان از روی ستارگان و محل و موقعیتشان سحر را تشخیص می دهند. مردم هر شهر و دیاری برای ستارگان سحری اصطلاحات و نامهای خاص خود دارند كه بسیار شنیدنی است.
در یزد از روی مجموعه ستاره های " نیم گزك" ، " گزوپرویز" و " گزوترازو" وقت سحر را تشخیص می دهند، ستاره " نیم گزك" از چند ستاره تشكیل می شود كه در خط مستقیمی قرار دارند و طول آنها به علت خطای چشم نزدیك به نیم گز به نظر می رسد و در نزد عوام به این نام شهرت یافته است.
در مشهد از روی سه ستاره كه به " نیم ذرع" مشهور است وقت سحر را معین می كنند. ستاره های نیم ذرع باید همان ستاره هایی باشند كه در یزد " نیم گزك" نامیده می شوند. آن طوری كه پیرمردان مشهد می گویند، اول شب این ستاره ها در جنوب غربی قبله به صورت عمودی دیده می شوند كه به تدریج به وسط آسمان می آیند و نصف شب به صورت افقی روبه روی قبله ظاهر می شوند . از نیمه شب ستاره ها به سمت جنوب شرقی قبله سرازیر می گردند و لحظاتی بعد از سحر محو می شوند. با ناپدیدشدن این ستارگان صدای اذان صبح از گلدسته های مساجد بلند می شود. لازم به تذكر است هر چه روز كوتاهتر شود ستاره های نیم ذرع زودتر نمایان می شوند و هر چه روز بلندتر شود دیرتر دیده می شوند.
همچنین در مشهد از روی ستاره های" هف برارو" كه در نقاط دیگر به " هفت برادر" مشهور است سحر را تشخیص می دهند. ریش سفیدان مشهد گویند دو مجموعه ستاره " هفت برارو" در آسمان وجود دارد كه هر مجموعه شامل هفت ستاره است. یكی از این مجموعه ها به ستاره " هف براروی بزرگ" یا " خرس بزرگ" و مجموعه دیگر به " هف براروی كوچك" یا " خرس كوچك" مشهور است.
در اراك زمانی كه ستاره " هفت برادران یا خرس بزرگ" نزدیك به پنجاه ذرع مانده به مغرب برسد سحر است و وقتی ستاره هفت برادران به پشت كوه می رود ستاره " سهیل" كه به ستاره " ظلّ صبح" مشهور است بیرون می آید. وقتی" ظلّ صبح" پنجاه ذرع از مشرق بالا آمد وقت اذان صبح است. فصل به فصل و بسته به بلند و كوتاه شدن شب ستارگان هم به همان نسبت جایشان تغییر می كند.
در فرنق خمین از روی دو ستاره روشن "ظلّ سحر" و " ظلّ صبح" كه از سمت مشرق بالا می آیند سحر را تشخیص می دهند. ستاره " ظلّ سحر" زودتر در می آید. با دمیدن این ستاره تقریباً یك ساعت و نیم به صبح صادق مانده است. با دیدن ستاره " ظلّ سحر" مشغول خوردن سحری و انجام اعمال سحر می شوند. پس از یك ساعت و نیم ستاره " ظلّ صبح" نمایان می شود كه نشانه رسیدن صبح صادق است و دست از خوردن می كشند.
اهالی گوشه محمد مالك خمین هم گویند وقتی سه تا از ستاره های هفت برادران راست(= مقابل) قبله قرار گرفتند موقع خوردن سحری است و وقتی هر هفت ستاره برابر قبله ایستادند سحر تمام می شود و صبح می دمد.
بانگ خروس
خروس در شب سه مرتبه می خواند: مرتبه اول نیمه شب، مرتبه دوم ساعتی بعد از نیمه شب و مرتبه سوم سحر، یكی از راههایی كه از قدیم الایم مردم برای بیدار شدن در سحر از آن استفاده می كردند صدای بانگ خروس بود. از این رو وجود خروس را در خانه خویش یمن می دانستند مخصوصاً خروس سفید چل تاج كه نشانه خیر و بركت است و هر كس صاحب خروس سفید چل تاج بود می گفتند پریان و جنیان به خانه اش نمی آیند.
مردم قمصر كاشان معتقدند خروس سفید نگهبان حضرت حجت است و گویند حضرت حجت در یك چاه نورانی پنهان است و دشمنان او در بالای چاه منتظر هستند تا هوا روشن شود و داخل چاه شوند و آن حضرت را به قتل برسانند . هنگام سحر فرشتگان از خواب بیدار می شوند و خروس سفید را باخبر می كنند و خروس مشغول خواندن می شود. با شنیدن صدای خروس دشمنان آن حضرت پا به فرار می گذارند.
مردم قمصر همچنین عقیده دارند اگر هنگام خواب چند مرتبه دستشان را به لحاف و متكا بزنند و بگویند:" دین هفتاد آسیابان به گردنت اگر موقع سحر مرا بیدار نكنی." سحر از خواب بیدار می شوند.
مردم دماوند می گویند خروس شب هنگام پنج مرتبه، نیم ساعت به نیم ساعت می خواند. در اصطلاح محل هر نوبت خواندن خروس را یك پنجمی می گویند. پنجمی اول زنان خانه از خواب بیدار می شوند و مشغول پختن سحری می شوند. پنجمی دوم سماور زغالی را آتش می اندازند. پنجمی سوم همه اعضای خانواده بیدار می شوند و سحری می خورند . پنجمی چهارم چای می خورند و دهانشان را می شویند و سرانجام با بلندشدن صدای خروس در آخرین نوبت یعنی پنجمی آخر دیگر حق خوردن ندارند و در این هنگام صدای اذان بلند می شود.
سوره یاسین و طه
بعضی به نیت اینكه سحر از خواب بیدار شوند شب قبل از خواب، سوره یاسین و طه می خوانند و از خدا می خواهند كه سحر بیدار شوند.
چراغ روشن
قبل از اینكه كارخانه برق به ایران آورده شود، بعضی از مردم، از جمله خدّام مساجد، یكی دو ساعت به سحر مانده چراغهایی را روشن می كردند و درنقاط مرتفع شهر و گلدسته مساجد می گذاشتند تا مردم از دیدن نور چراغ به نزدیك شدن سحر پی ببرند. چراغها تا هنگام اذان صبح روشن بود و همین كه صدای اذان بلند می شد آنها را خاموش می كردند. یكی از مشهورترین چراغها" چراغ ملا كاظم" در شهرستان یزد بود. ملا كاظم كه خادم مسجد جامع كبیر بود، هر شب چراغی را روشن می كرد و در یكی از گلدسته های مسجد جامع می گذاشت و هنگام اذان صبح آن را خاموش می كرد.
صدای نقاره
یكی از روشهایی كه در قدیم برای بیدار شدن در شبهای ماه رمضان به كار می رفت زدن نقاره بود. نقاره عبارت بود از یك طبل بزرگ و دو طبل كوچك دوقولو و یك سرنا. شهرهای بزرگ هر كدام نقاره خانه ای داشت كه معمولاً اتاقكی بود بالای سر در دارالحكومه. نقاره به وسیله نقاره چیهای حكومتی ، زده می شد و نقاره چیها از حكومت مواجب می گرفتند. در ماه رمضان نقاره چیها دو مرتبه نقاره را به صدا در می آوردند یكمرتبه نزدیك سحر و یك مرتبه غروب آفتاب برای اعلام وقت افطار. به غیر از نقاره چی حكومتی مرشد زورخانه هر محل هم سحر طبل و نقاره می نواخت. مردم هم خود را موظف می دانستند روز آخر ماه رمضان انعامی به مرشد تقدیم كنند.
در مشهد ، در ماه مبارك رمضان از دو ساعت بعد از نیمه شب از گلدسته های صحن مطهر حضرت رضا و مسجد گوهرشاد صدای مناجات و نقاره بلند می شود تا مردم برای عبادت و خوردن سحری از خواب بیدار شوند. در طول سال روزی دو مرتبه ازگلدسته های صحن مطهر نقاره می زنند؛ یك مرتبه غروب آفتاب یك مرتبه هم نزدیك طلوع آفتاب. اما در ماه رمضان به جای صبح پیش از سحر نقاره می زنند.
طبل و شیپور
در بعضی از شهرها به جای نقاره برای بیدار كردن مردم طبل و شیپور می زنند. آن طوری كه پیرمردان می گویند در بجنورد تا چهل سال پیش اغلب مردم در سحرهای ماه رمضان با صدای طبل و شیپور از خواب بیدار می شدند. طبل و شیپور را در دو نوبت می زدند : نوبت اول سه ساعت به اذان صبح كه به آن طبل اول می گفتند و نوبت دوم یك ساعت و نیم به اذان كه طبل دوم گفته می شد. طبل و شیپوررا با آهنگ مخصوصی می نواختند.
طبل اول به این منظور زده می شد تا كدبانوی خانه از خواب برخیزد و مشغول تهیه سحری بشود. البته آنهایی كه سر شب غذا می پختند با صدای طبل اول از بستر برنمی خاستند و با طبل دوم بیدار می شدند . طبل دوم هم برای آن نواخته می شد تا متوجه نزدیك شدن سحر بشوند. با صدای طبل دوم كدبانوی خانه غذا را ازسر اجاق بر می داشت و آماده خوردن سحری می شدند.
در بجنورد مزد و مواجب طبال و شیپورچی از طرف مردم تامین می شد. به این ترتیب كه بعدازظهر روز آخر ماه رمضان طبال و شیپورچی سینی به دست می گرفتند و شیپورشان را در سینی می گذاشتند و وارد بازار می شدند. سینی را جلو دكانداران می گرفتند و می گفتند: " خدای روزه نمازین گِز قبول اِتن، خدای سلامت لِق برسن."
صاحب هر دكان هم به قدر تواناییش مبلغی در سینی می انداخت و طبال و شیپورچی به این ترتیب سینی را تا آخر بازار می گرداندند و پولهایی كه جمع می شد به طور مساوی تقسیم می كردند . ناگفته نماند كه طبال و شیپورچی برای تمام شهر دونفر بود.
در سبزوار هم برای آگاهی از وقت سحر و افطار از توپ كه به آن " شمخال" می گفتند و از طبل و شیپور استفاده می كردند. برای زدن طبل مرشدی طبلش را با دو قطعه چوب مخصوص طبالی برمی داشت و به گلدسته مسجد جامع كه بلندترین گلدسته مساجد سبزوار است و وسط شهر قرار دارد می رفت. ابتدا سه ضربه به طبل می نواخت، بعد با این آهنگ شروع به نواختن طبل می كرد:" خانم وخ پلو بپز، وخ پلو بپز، وخ بارا به مدبخ"
دربندر بوشهر و روستاهای آن از جمله صلح آباد از شب اول ماه رمضان دونفر به نام" دُم دُم سحری" برای بیدار كردن مردم از نیمه شب تا نزدیك سحر در كوی و برزن راه می افتند . یكی از این دو" دمام" ( طبل بوشهری ) بزرگی به گردن انداخته و با دیگری در حالی كه چراغ دریایی در دست دارد او را همراهی می كند. آنكه دمام به گردن دارد با چوب محكم به دمام می كوبد و هر دو با صدای بلند می گویند: " یا ماه رمضان قدمت مبارك" و خلق الله را از خواب بیدار می كنند.
بوق حمام
حمامهای قدیم بوقهایی برنجی داشتند كه برای اعلام شروع و پایان كار حمام بوق را به صدا در می آوردند. در ماه رمضان هم اغلب حمامها سحر و افطار با زدن بوق مردم را باخبر می كردند و بسیاری با صدای بوق حمام از خواب بر می خاستند و سحری می خوردند.
توپ در كردن
از زمانی كه توپ به ایران آمد یكی از وسایلی كه برای بیدار كردن مردم در سحر و اعلام وقت افطار به كار می رفت در كردن توپ بود. دراین توپ در عوض گلوله از كهنه و پارچه استفاده می شد . به این ترتیب كه مقداری كهنه و پارچه و باروت به ترتیب و چند بار در لوله توپ می كردند و آن قدر سمبه می زدند تا فشرده شود. بعد فتیله ای را به باروت لوله توپ وصل می كردند و فتیله را آتش میزدند. با انفجار باروت كهنه های فشرده به بیرون پرتاب و باعث ایجاد صدا می شد.
محل استقرار توپ را " گورخونه" می نامیدند كه در نزدیكی دارالحكومه بود و متصدی توپ مثل نقاره چی از دارالحكومه مواجب می گرفت.
كوبیدن دیوار همسایه
در ماه رمضان همسایه ها قرار می گذارند هر كسی سحر زودتر بیدار شود همسایه های دیگر را هم بیدار كند . در صورتی كه خانه ها دیوار به دیوار باشد با كوبیدن مشتهای پیاپی به دیوار، همسایه شان را بیدار می كنند.
نذرداران و نیكوكاران
درقدیم گاهی افراد مؤمن و معتقد برای ثواب یا نذری كه داشتند سحرهای ماه رمضان مردم را بیدار می كردند. برای این كار نزدیك سحر از كوچه ها می گذشتند و با خواندن اشعار مذهبی یا كوبیدن حلقه در خانه ها و یا با كوبیدن قطعه ای چوب بر روی طبل و حلب خالی مردم را بیدار می كردند.
جار كشیدن
در بسیاری از روستاهای شهرستان اراك از جمله در روستای استوه برای بیدار شدن در سحر باسوادان سحر، خوانی و مناجات می كنند. یا طبالی را اجیر می كنند تا با نواختن طبل مردم را بیدار كند.
در روستای الموت قزوین هم از جمله در روستای فیشان رسم جار كشیدن به وسیله پاكار و یا دشتبان متداول است.
تیر در كردن
در دماوند سابقاً اعلام وقت سحر را تفنگچیها با تیر دركردن به اطلاع مردم می رساندند. این عمل بیشتر توسط شكارچیان انجام می گرفت و عقیده داشتند با این كار كفاره حیواناتی را كه در ماه رمضان شكار كرده اند می دهند. ناگفته نماند شكار كردن در ماه رمضان مكروه و بدیمن است و تا آنجا كه ممكن است از شكار در این ماه پرهیز می كنند.
صدای مناجات
بسیاری از مردم با صدای مناجاتهایی كه از یكی دو ساعت مانده به سحر از گلدسته های مساجد و پشت بام خانه ها بلند می شود از خواب بیدار می شوند و به فرایض دینی و آماده كردن سحری می پردازند.
بعضی از مناجات خوانان باسوادند و مناجاتشان غالباً سوره والفجر و دعاهایی از كتاب مفاتیح الجنان یا صحیفه سجادیه و ا شعار خواجه عبدالله انصاری است. بسیاری از مناجات خوانان هم پیرمردانی هستند كه سواد ندارند واشعار مختلفی از حفظ دارند كه خواندن این بندگان خدا ، حال و هوایی خاص دارد.
در قدیم مناجات كنندگان هر كدام با روشی خاص و وقت معینی مناجات را آغاز می كردند . بعضی از روی ستاره ها، بعضی با اذان خروس و برخی به وسیله ساعت زنگدار وقت خود را تنظیم می كردند . از این رو زمان خواندن مناجات و گفتن اذان میان مناجات كنندگان و مؤذنها فرق می كرد و كمی پس و پیش بود . هر گروه از مردم هم كه به یكی از مناجات خوانها بیشتر اعتقاد داشتند انجام اعمال سحر را با مناجات آن شخص تنظیم می كردند.
زنگ تلفن
از زمانی كه تلفن مغناطیسی به ایران آمد در بعضی از شهرستانها كسانی كه تلفن داشتند با یكدیگر قرار می گذاشتند یا به متصدی كنترل دستگاه مركزی تلفن می سپردند تا سحر زنگ تلفن آنان را به صدا در آورد تا به این وسیله از خواب بیدار شوند. اما در این اواخر در اثر زیاد شدن مراجعان، متصدیان مركز تلفن خود به خود هنگام سحر زنگ تلفن تمام خانه ها را به صورت تك زنگ به صدا درمی آوردند. البته تعداد خانه هایی كه تلفن داشتند در هر شهرستانی معدود بود.
زنگ ساعت
ساعت شماطه دار متداولترین وسیله ای است كه از آن برای بیدار شدن در سحر استفاده می كنند. كار و كسب ساعت فروشان و تعمیركاران ساعت هم در ماه رمضان رونق پیدا می كند.
تلویزیون ساعت دار و تلفن همراه و نیز جدیدترین وسائل بیدار كردن مؤمنان برای سحری است.
نظرات شما عزیزان: